توانمندی بانوان را باور کنیم بر همگان روشن است که جامعه امروز با سرعت چشمگیری در حال پیشرفت است و برای دستیابی به اهداف باید همراه با جامعه جهانی گام برداشت.
متاسفانه تاکنون تنها مردان به عنوان نیروی کارآمد و سرمایه اجتماعی در پستهای مدیریتی دیده شدهاند و نقش بانوان در این حوزه کمرنگ بوده است. شاید دلیل عمده این دیدگاه، عدم باور توانمندی زنان در حوزههای مدیریتی بوده است، زیرا بر این باور بودند که حضور در پست مدیریت مستلزم داشتن جسارت مردانه و به نوعی مردانه بودن است، این در حالی است که عصر ارتباطات و جامعه کنونی این باور را رد کرده و معتقد است مدیریت نیاز به خلاقیت، نوآوری و تفکر پویا دارد.
بنا به آمار، نرخ باسوادی در میان زنان در سال ۱۳۵۵ سی و شش درصد بوده که در سال ۱۳۷۵ این نسبت به هفتاد و دو درصد افزایش یافته و امروزه از مرز هشتاد و چهار درصد هم فراتر رفته است.در حال حاضر که شرایط ادامه تحصیل به بهترین نحوه برای بانوان مهیا است و زنان برابر با مردان توانستهاند به تحصیلات تکمیلی دست یابند، زمان حضور در عرصههای اجتماعی و اقتصادی فرا رسیده است و بانوان باید با ارائه عملکرد مثبت و درخشان خود زمینه را برای باور کردن توانمندیهای خود در جامعه مهیا سازند.
اکنون یکی از موضوعات کلیدی جامعه باور توانمندیهای زنان و ورود بانوان به عرصه مدیریتی است. میزان مشارکت زنان در حوزه مدیریت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه انسانی است که متاسفانه تاکنون این شاخص در ایران پایین بوده است. گاهی مدیران ارشد با این تفکر که حوزه مدیریت نیازمند به قدرت بدنی است زنان را برای انجام بسیاری از کارها ناتوان میدانند.
اصولا توانمندسازی زنان از دو طریق میسر می شود: اول، حذف عواملی که مانع فعالیت زنان می شود و دوم، افزایش توانایی و قابلیت آنان.
البته امروزه اتخاذ سیاست های دیگری علاوه بر آموزش نیز می تواند در توانمندسازی زنان موثر باشد. مسائلی از قبیل رفع تبعیض در بازار کار، دسترسی یکسان به منابع مالی، برخورداری از حق مالکیت قانونی، مشارکت احتمالی نهادهای دیگر در نگهداری کودکان و تقسیم کار در منزل می تواند امنیت مالی و پویایی اجتماعی زنان را افزایش دهد. علاوه بر توانمندی و پویایی اجتماعی، سلامت زنان برای ایفای نقش خویش در مقام مادر و مدیر خانه، یکی دیگر از عواملی است که در توانمندسازی زنان مؤثر است. بنابراین، اتخاذ راهبردهایی برای حفظ سلامت زنان به ویژه در دوران پس از بلوغ، ضروری است. در عین حال، باید به نیازهای فرهنگی زنان توجه کرد.
جنسیت زدایی از حوزه مدیریت چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی نیز امری مهم است و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
با توجه به فضای عمومی اشتغال در کشور و محدودیتهای جذب زنان در حوزههای مدیریت، عبور زنان از موانع و مشکلات نیازمند حمایت و مانعزدایی مسئولین ارشد سازمانها و ارگانها چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی است. اگر این موانع از راه برداشته نشود محصول آن عدم تبدیل قابلیتهای زنان به کارکرد و عدم تعادل بین قابلیتها و فرصتها به عنوان دو مولفه اساسی توسعه انسانی خواهد بود که منجر به سرخوردگی زنان و عدم دستیابی به توسعه در بلندمدت میشود.
پر واضح است در عصر حاضر که زنان نیز همچون مردان نقش مهمی در توسعه پایدار دارند، کارآفرینی و اشتغال زایی آنان می تواند در رونق تولید و توسعه هر شهری نقش آفرینی کند و نادیده گرفتن این مهم، شهر را از بخش بزرگی از ظرفیت خلاقانه و کارآفرینانه خود محروم می سازد.
و اما سوالی که علیرغم تفاسیر بالا به ذهن متبادر می شود این است که پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ منجر به شکلگیری هویتی جدید و ارزشمند از زنان در نقشهای اجتماعی و سیاسی شد چنانچه امام خمینی (ره) معتقد بودند که « زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند.» با توجه به این بیانات و برغم پیشرفت های محسوسی که در زمینه تحصیلات و مشارکت های اجتماعی زنان در کشور حاصل شده ، چرا زنان هنوز نتوانسته اند سهم شایسته ای از پست های مدیریتی اداری، غیر دولتی، شهرداری و حتی شورای اسلامی در سبزوار به خود اختصاص دهند؟
بر اساس شواهد میدانی زنان سبزواری کمتر از۵درصد پست های مدیریتی این شهر را اشغال کرده اند با وجود اینکه زنان نیمی از جمعیت سبزوار هستند.
مبرهن است که مدیریت یکى از مؤثرترین عوامل توسعه کشورهاست، از سوى دیگر توسعه هر جامعه منوط به توسعه منابع انسانى آن است توسعه جامعه به مدیریت کارآمد نهادها و سازمانهاى اجتماعى از سویى و منابع انسانى کارآمد و متخصص از سوی دیگر بستگى دارد.
با این دیدگاه محروم کردن زنان به عنوان نیمى از منابع انسانى کهن شهر دیار سربداران از حضور در فرآیند مدیریت به مفهوم کُند کردن چرخ توسعه شهری و تضییع حقوق زنان است اتفاقی که در حال حاضر در سبزوار شاهد آن هستیم و سهم زنان سبزواری در مدیریت و در سیستم های اداری و در بخش مدیریت ها بسیار ناچیز است و در شرایطی که در اکثر نقاط کشور زنان شهردار، فرماندار و بخشدار وجود دارد، در سبزوار چنین چیزی را نمی بینیم و بانوان سبزواری با وجود توانایی های فردی و تحصیلات بالا، در ادارات و سازمان های دولتی تنها به عنوان یک کارمند ساده استفاده می شوند و متاسفانه مردان بیشتر به عنوان نیروی کارآمد و سرمایه اجتماعی در پست های مدیریتی دیده می شوند و نقش زنان در این حوزه کمرنگ است.
در این رابطه بارها شاهد بودیم که وقتی قرار است پست مدیریتی به بانویی منتسب شود، خیلی ها نقش دارند و نگاه جنسیتی و عدم استفاده از قابلیتها به دور از تبعیض ها وجود دارد، که حاصل همان نگاه سنتی و مقاومت خیلی از مردان شهر ماست که مطالبه گری در انتصابات را بعضا بر وظایف ذاتی خود ترجیح داده اند.
یکی از شاخص های کلیدی توسعه شهری باور توانمندی های زنان و ورود آنان به عرصه مدیریتی است و میزان مشارکت زنان در حوزه های اقتصادی بازوی این توسعه است و باید اعتقاد به مشارکت زنان در جامعه تبیین و نهادینه شود و با توجه به محدودیت های مدیریتی، زنان نیازمند حمایت و مانع زدایی مسئولان ارشد سازمان ها و ارگان ها چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی هستند و اگر این موانع برداشته نشود، قابلیت ها و توانایی های زنان به کارکرد تبدیل نخواهد شد که به سرخوردگی زنان و عدم دستیابی به توسعه انسانی منجر خواهد شد.
با نگاهی گذرا به جایگاه زنان سبزواری در حوزه مدیریتی به این نکته پی می بریم که علیرغم شعارهای پر زرق و برق مبنی برایجاد فرصت های برابر با مردان برای زنان در عرصه مدیریتی، ولی زیر ساخت های این حضور فراهم نگردیده ودر حد شعار باقی مانده که امیدواریم مدیران شهری این مشکل را که به یک سنت دیرینه در سبزوار تبدیل شده است را بشکنند و از بانوان توانمند سبزوار به دور از سفارشات حزبی، سیاسی و قوم گرایی در سمت های مدیریتی استفاده کنند
حسن ساجدی فر کارشناس امور حسابرسی