از نگاه سادهی انصاف حداقل عقل و خرد اقتضا میکند، گندی را که به شهر و در و دیوارش زدهاند پاک کنند تا در آستانهی نوروز، مردم مجبور به تحمل قیافههای تکراری و وعدههای مکتوب پوشالی ایشان نباشند.
به گزارش بصیر سبزوار به نقل از سلام سربدارداشتم از عرض خیابان پاسداران رد میشدم که غرولند و نفرین چند کارگر خدوم و زحمتکش شهرداری، توجهم را به خودشان جلب کرد. من گفتم و نوشتم نفرین؛ و شما خواندید نفرین… و ما ادراک نفرین!؟ پدر و مادر و اول و آخر همهی کاندیداها یاد میشد…
به حاجی و دکتر و مهندس و استاد و وکیل و غیره هم کاری نداشتند. بندگان خدا حق داشتند. بیچارهها، چارهای نداشتند جز کندن و تمیز کردن جدولها و آیلندها و تندیسها و مجسمهها و… با هر کاردکی که بر پوستههای سریش کاندیداها میکشیدند، یک لعن و نفرین نثار و ایثار صاحبان از همه جا بی خبر میکردند و به دیگر سخن شوخی شوخی، جدی جدی نفرین واقعی میکردند!
خدا عاقبت ها را به خیر کند ولی به نظرم اگر این آقایان عاقبت بخیر نشوند باید در همین نفرینهای بعد از انتخابات جستجو کنند.

نه از زاویهی دین و اعتقاد؛ نه از منظر قانون و حقوق شهروندی و نه حتی از بُعد اخلاق و ادب، بلکه از نگاه سادهی انصاف حداقل عقل و خرد اقتضا میکند، گندی را که به شهر و در و دیوارش زدهاند پاک کنند تا در آستانهی نوروز، مردم مجبور به تحمل قیافههای تکراری و وعدههای مکتوب پوشالی ایشان نباشند.

– اگر خواستید از تیر برق بالا بروید و تصویر خوش نقشتان را بعد از مرطوب کردن از تیر سیمانی جدا نمایید،مراقب برق فشار قوی روزگار باشید که…

– اگر خواستید هنرنمایی خودتان را از روی صندوقهای کمیتهی امداد پاک کنید، لحظه ای کوتاه به مستمری بگیران کمیته فکر کنید که آنها مستحقترند یا…
– اگر از دیدن دائم و همیشگی پوسترهای رنگی تان روی تابلوهای راهنمایی و رانندگی خجالت کشیدید و خواستید رفع خجالت کنید مراقب جرایم اُخروی پروردگار باشید که…
– اگر آویزهای درختیتان را قصد پایین کشاندن داشتید، مراقب جای پایتان که روی چه شاخهای پا میگذارید تا…

اگر حوصله ی جمعآوری نمایشگاه فصلی تراکت و عکسها و پوسترها و زندگینامهتان را از درو دیوار ادارات و نهادها و سازمانها و ارگان های دولتی را داشتید، یادی هم از بیت المال کنید تا…

– اگر بنا داشتید کیوسکهای تلفن عمومی را از شمایل زیبایتان محروم کنید، اگر قصد پاکسازی درب منازل خلق الله را نمودید، اگر نیت شستشو و جدا کردن فیگورهای جور واجورتان را از المانهای شهری داشتید، و دهها اگر و شاید و امای دیگر…
لطفا در این لحظات ناب و نادر، به خودتان… به شهرتان… به وعدههای رنگی تان… و به وجدانتان رجوع کنید و در این رجوع و خلوت شدیداً التماس تفکر.