مردم لباس سیاه تن کرده بودند ولی شهر سیاه پوش نبود. محرم ملت شروع شده است ولی به تقویم کاری نرسیده است. چشم‎های داغدار و گریان از تابوت ها دل نمی‎کنند. مردم بغض می خورند، ناله سر می‎دهند و وعده دیدار بعدی را بین الحرمین می‎گذارند؛ در اربعین حسینی.

هنوز تشییع شروع نشده بود. زنان و پیرزنان دور میدان زند نشسته بودند و به خیابان بیهق چشم دوخته بودند. وارد بیهق شدم. هر چه به مسجدجامع نزدیک‎تر می‎شدی، ازدحام بیشتر می‎شود. گروه موسیقی می‎نواختند و یکی می‎خواند:
دو چشم براه در دارم خدایا، عزیزی در سفر دارم خدایا
همه میگن عزیزت کی میایه، بدل شوق دگر دارم خدایا

جمعیت آنقدر زیاد بود که همه از منا یاد می‎کردند. حاج آقای علوی برای هر حاجی سفرکرده یک بار نماز میت خواند. گوشه گوشه مسجد پر بود از سیاه‎پوشانی که در تنهایی خود نشسته بودند. حاجی از سفر برگشته بود و با خود سوغات بهشت آورده بود. ماشین حمل جنازه ها را با گل آذین کرده بودند. یاد روزهایی که جنازه‎های تفحص شده شهدا، روی تریلی می‎آمد و به دنبالشان می‎دویدیم، تبرک می‎گرفتیم و می‎خواندیم: کجایید ای شهیدان خدایی…

تبلیغات این تشییع جنازه را تنها برعهده ماشین صوتی گذاشته بودند که داخل شهر بچرخد و برنامه فردا را اعلام کند، اما سایت ها و شبکه‎های اجتماعی کار خود را کرده بود. جمعیت درهم فشرده و زیاد از خیابان بیهق می‎گذشتند و مهاجران را تشییع می کردند. از بلندگو مداحی پخش می‎شد. مردچهارشانه‎ای خودجوش داخل جمعیت شعار می‎داد و مردم جواب می‎دادند و عقده دل خود را خالی می کردند: ای رهبر عزیزم، فرمان انتقام ده!!! هیهات من الذله! مرگ بر آل سعود خائن! این گل پرپر ماست هدیه به رهبر ماست! وای اگر رهبرم حکم جهادم دهد…

یاد خمینی کبیر بخیر. هنوز هم کلامش از انزجار از آل‎سعود تلخ است: « انشاءاللّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد و با برپایى جشن پیروزى حق بر جنود کفر و نفاق و آزادى کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.» مداحی میثم مطیعی خوب تسکینمان می‎داد:
آلَ سُعودٍ وَیحَکم / و وَیحَ إسرائیلِکُمْ
یا من سَجَدتُمْ للیهُودْ / الموتُ یا آلَ سُعودْ

مردم لباس سیاه تن کرده بودند ولی شهر سیاه پوش نبود. محرم ملت شروع شده است ولی به تقویم کاری نرسیده است. چشم‎های داغدار و گریان از تابوت ها دل نمی‎کنند. کامیون مهاجران به میدان زند رسیده است و تابوت ها را یکی یکی به دل دریایی مردم می سپارد و …. مردم گریه می‎کنند. از بلندگو آوا و ذکر حاجیان بیت الله خوانده می شود: لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، ان الحمد و النعمه لک و الملک، لا شریک لک لبیک. مردم بغض می خورند، ناله سر می‎دهند و وعده دیدار بعدی را بین الحرمین می‎گذارند؛ در اربعین حسینی