هفته گذشته شهردار محترم در مصاحبه ای گفته بود:‌"اهالی کوی گلستان در قلب شهر و در قلب – مردم سبزوار هستند و این فکر خوبی برای همدلی و همزبانی در میان مردم نیست." درست است کوی گلستان در "قلب" شهر و سبزوار واقع است اما آقای طالبی خوب می داند و می بیند که این "قلب" به علت ۳۰-۴۰ سال غفلت مدیریت شهری زخمی است.

به گزارش بصیر سبزوار، پس از سه چهار دهه غفلت مدیریت شهری سبزوار، حرکت خود جوش دانشجویان در دو سه هفته گذشته بار دیگر “کوی گلستان” را در کانون توجه ها قرار داد. دانشجویانی که با همه انذارها، تهدیدها و تحدیدهای بیجا و بی مورد وارد کوی گلستان شدند تا قلب زخمی سبزوار را از طریق کانون لنزهای شان نشان دهند؛‌ تا شاید مسئولانی که نه خواب که خود را به خواب زده اند بیدار شوند. عنوان برنامه شان “دورترین همسایه بود. در اسم مناقشه نداریم اما اهالی کوی گلستان نه تنها دورترین همسایه ما نیستند بلکه همسایه دیوار به دیوارمان هستند. آیا خبر از همسایه دیوار به دیوارت هست؟ اخبار و گزارش های این سفر پر ماجرا را در رسانه ها دیدیم و خواندیم و نیاز به تکرارشان نیست. این یادداشت کوتاه حاشیه ای است بر این سفر استثنایی برای دانشجویان:

IMG_7172

 

۱-     برنامه “دورترین همسایه” نیز مانند همه حرکت های خودجوش دانشجویی خیلی ساده و صادق بود اما بسیار پرنفوذ و اثرگذار. این حرکت بار دیگر ثابت کرد که دانشجو باز هم می تواند خط شکن باشد. این حرکت نشان داد در جاهایی که دیگران وارد نمی شوند دانشجو می تواند وارد شود. این حرکت نشان داد که وقتی مسئولان آنقدر در تارهای روزمرگی و عادات هر روزه شان گرفتار شدند که حتی نزدیکترین و مهم ترین چیزها هم یادشان رفت،‌ دانشجو می تواند با خط شکنی خود تلنگری بزنند و تارهای خود ساخته را پاره کنند. کمترین فایده این حرکت آن است که دانشجویان پا را از چهار دیواری محدود دانشگاه فراتر گذاشته و به طور مستقیم و بی واسطه با مردم ارتباط برقرار کردند. نخستین بار که دانشجویان به متن جامعه می رفتند چنانکه از دیدن کوی گلستان تعجب کرده بودند و باورشان نمی شد که در قلب شهر چنین مردمانی در چنان جایی زندگی کنند. حتی اگر مانند گذشته هیچ اتفاق عملی هم برای کوی گلستان نیفتد باز هم این حرکت، موفق بوده و کار خودش راکرده است. آن اتفاق عملی بسته به این است که این برنامه ها و این حرکت ها ادامه یابد و دانشجویان تا رسیدن به نتیجه از پای ننشینند.

IMG_9079

 

۲- حالا نوبت مسئولان دانشگاهی است که آنها هم وارد این حرکت شوند. دانشجویان باید بدانند که تازه آغاز راه هستند و هنوز راه طولانی در پیش دارند. هر چند دانشجویان تازه حرکت خود را شروع کرده اند اما حتما می دانند که برنامه آنها در امتداد حرکتی است که از سه سال پیش آغاز شده است. از آذر ۹۱ که تصمیم گرفتیم “کوی گلستان” را زنده کنیم در سه سال گذشته حدود ۴۰ قسمت یادداشت، مصاحبه، خبر و گزارش درباره این موضوع منتشر کردیم. آن موقع کوی گلستان کاملا غریب بود و پرداختن به آن تابو به حساب می آمد. اما حالا دیگر کوی گلستان کم کم دارد از غربت در می آید. حالا دیگر کوی گلستان دست کم چند هزار آشنای دانشجو دارد. حالا دانشجویان نیز در در میانه راه به کمک آمده اند و با این همراهی ها خیلی اتفاق ها خواهد افتاد.

20150507_095900

 

۲- بدون تعارف، بسیاری از مسئولان و مدیران سبزوار از سه دهه گذشته خواسته یا ناخواسته و آگاهانه و ناآگاهانه تلاش شان این است  که کوی گلستان را قایم کنند. متاسفانه هنوز مسئولانی هستند که حتی نمی خواهند اسم “کوی گلستان” را بیاورند چه رسد به این که فکری و کاری برای بازسازی آن بکنند. علت و انگیزه اصلی این پنهان کاری هم وضع اسفبار کوی است. چون می دانند کوی گلستان آینه عملکرد مدیریت شهری سبزوار در ۳۰-۴۰ سال گذشته است. هر کس گذرش به آنجا بیفتد قطعا اولین سوالی که به ذهنش می رسد این خواهد بود که چرا وضع کوی این گونه است؟ و آنها پاسخ قانع کننده ای برای این سوال ساده ندارند. بدون رودربایستی با کوی گلستان می شود درباره مدیریت شهری سبزوار قضاوت کرد نه با آسفالت چهار تا کوچه و خیابان؛ هر چند که همین چهار تا کوچه کوی گلستان را هم در سه دهه گذشته یک آسفالت ساده نکردند. مسئولان و مدیریت شهری حالا خوب می دانند که هر کاری هم بکنند کوی گلستان دیگر قایم کردنی نیست. حالا دیگر مسئولان شهری اگر هم بخواهند نمی توانند خودشان را به ندیدن و نشنیدن بزنند. مدیریت شهری حتما درک کرده است که تازه آغاز مطرح کردن کوی گلستان است و این مسیر ادامه دارد. مسئولان حتما فهمیده اند که خیلی باید بجنبند چون از این به بعد باید در این باره پاسخگو باشند.

DSCN0174 - Copy

 

۳- برنامه دورترین همسایه به نوعی “توبه” جامعه دانشگاهی سبزوار درباره کوی گلستان بود. جامعه دانشگاهی سبزوار در سه دهه گذشته با بی توجهی و غفلت از کوی گلستان گناه بزرگی مرتکب شده است و حالا باید جبران کند. این برنامه آغاز ادای دین جامعه دانشگاهی سبزوار نسبت به کوی گلستان است. جامعه دانشگاهی سبزوار تنها زمانی از غذاب وجدان این گناهش خلاص خواهد شد که کوی گلستان به “گلستانی” در سبزوار تبدیل شود.سال ۹۱ که می خواستیم پرونده کوی گلستان را باز کنیم پژوهشی کردیم تا ببینیم گذشتگان در این زمینه چه کرده اند تا ما راه شان را ادامه دهیم. باورتان نمی شود غیر از یک مقاله از دکتر شکوهی استاد دانشگاه فرودسی مشهد، هیچ چیز در این باره پیدا نکردیم. اصلا باورمان نمی شد. مگر می شود شهری این همه دانشگاه و دانشجو داشته باشد اما هیچ کاری برای کوی گلستان نکند. آیا موضوعی بهتر از کوی گلستان پیدا می شود که استادان دانشگاه های سبزوار درباره اش مقاله بنویسند؟ آیا کوی گلستان نمی توانست موضوع چندین پایان نامه یا تحقیق دانشجویی در رشته های مختلف باشد؟‌ آیا کوی گلستان نمی توانست حداقل موضوع یک همایش در دانشگاه های سبزوار باشد تا جنبه های مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد؟ آیا جامعه دانشگاه سبزوار – با حدود ۳۰ هزار دانشجو و استاد- در سه دهه نمی توانست کاری برای کوی گلستان بکند؟ آیا این گناه نیست که حتی یک پایان نامه و تحقیق درباره کوی گلستان در دانشگاه های سبزوار نوشته نشده است؟ آیا همه این غفلت های ۳۰ ساله گناه بزرگی نیست؟ برای همین می گوییم برنامه “دورترین همسایه” توبه جامعه دانشگاهی درباره کوی گلستان بود. اساسا خود همین اسم “دورترین همسایه” گویای گناه بزرگ جامعه دانشگاهی سبزوار است؛ چون اگر جامعه دانشگاهی سبزوار در سه دهه گذشته با کوی گلستان آشنا شده بود دیگر اهالی آنجا “دورترین همسایه” نبودند بلکه نزدیک ترین آشنایان می شدند.

 2015-05-08 05.54.08 1

 

۴- حدود دو سال پیش وقتی خبردار شدیم استاد محمود حیطه عکس هایی از کوی گلستان دارد (چون تا آن موقع عکس های خوبی هم این باره نداشتیم) تردید داشتیم که آیا عکس هایش را برای انتشار می دهد یا نه؟ بر خلاف تصورمان وقتی زنگ زدیم با روی باز قبول کرد و بی دریغ مجموعه ای از بهترین عکس هایش را برای انتشار در اختیارمان قرار داد. بعد هم مصاحبه ای با او کردیم که در قالب “پرونده ویژه کوی گلستان” منتشر شد و آنهایی که آن پرونده را دنبال می کردند حتما دیده اند. عکس های آقای حیطه نخستین عکس های حرفه ای و خوبی بود که از کوی گلستان منتشر کردیم. این بار هم وقتی دانشجویان برای برنامه شان سراغش رفتند باز هم با روی باز آنها را پذیرفت و حتی با آنها همراه شد. چون او هم با پوست و گوشت وضع وخیم کوی گلستان و رنج مردمش را دیده و چشیده بود. محمود حیطه نیاز به تشکر من و شما و مسئولان ندارد چون او بر اساس رسالت هنری اش این کارها را کرده است اما باز هم از او سپاسگزاریم. امیدواریم دیگر هنرمندان سبزوار هم به رسالت هنری شان درباره کوی گلستان عمل کنند. مثلا آیا دیگر عکاسان سبزواری نمی توانند یک پروژه عکاسی از کوی گلستان داشته باشند؟ و یا آیا نمی شود نمایشگاه عکسی از کوی گلستان برپا کرد؟

 IMG_7158

 

۵- چند هفته پیش  شهردار محترم در مصاحبه ای گفته بود:‌”اهالی کوی گلستان در قلب شهر و در قلب مردم سبزوار هستند و این فکر خوبی برای همدلی و همزبانی در میان مردم نیست.” درست است کوی گلستان در “قلب” شهر و سبزوار واقع است اما آقای طالبی خوب می دانند و می بینند که این “قلب” به علت ۳۰-۴۰ سال غفلت مدیریت شهری همین سبزوار زخمی است. کار از این حرف ها گذشته و زخم به شدت عفونت کرده است. این زخم باید سه دهه پیش جراحی می شد اما هر کس آمد وعده داد و رفت و مشکل را به گردن دیگران انداخت. همه به خیال خود زرنگی کردند و خودشان را به ندیدن و نشنیدن زدند تا مدت مدیریت شان گذشت و این زخم هر روز عفونی تر شد. همه می دانیم که هر روز هم که بگذرد زخم حادتر می شود.

جناب شهردار اضافه کرده : “تمام تلاش ما بر این است که این معضل به صورت مرتفع شده و شاهد کوی گلستانی در خور نام این منطقه باشیم. طرح کوی گلستان مراحل پایانی مصوب شدن را میگذراند.”

آقای طالبی، حتما خبر دارند که بیش از ۶-۷ سال از طرح بازسازی گلستان می گذرد و باز هم به علت کم کاری ها و بی توجهی ها (که خود قصه درازی دارد و ما در دو سه سال گذشته در مصاحبه ها و مطالب ویژه ای برخی از آنها را آوردیم) همچنان بلاتکلیف مانده است. امیدواریم این حرف ها و وعده های آقای طالبی هم از جنس قبلی ها نباشد. آیا تیغ آقای طالبی این بار خواهد توانست این زخم ناسور را جراحی کند؟ باید منتظر ماند و دید؛ و ما و اهالی کوی گلستان بی صبرانه منتظریم.

۶- اسفند سال گذشته زنی در کوی گلستان به علت نرسیدن ماشین آتش نشانی و ممکن نبودن کمک رسانی در آتش سوخت و فوت کرد. دو سه هفته پیش هم زلزله ای ۵ ریشتری در کاشمر آمد. آیا این ها همه هشداری برای مدیریت شهری سبزوار نیست؟‌ نمی دانیم چرا مسئولان این هشدارها را جدی نمی گیرند؟ اگر خدای نکرده همین زلزله ۵ ریشتری در سبزوار می آمد چه اتفاقی می افتاد. آیا کوی گلستان با هر چه و هر که در آن بود با خاک یکسان نمی شد؟ آیا فاجعه ای اتفاق نمی افتاد؟ مگر حتما باید فاجعه رخ دهد تا چرت چندین ساله مسئولان محترم پاره شود؟‌ اگر خدای نکرده چنین فاجعه ای اتفاق بیفتد مدیریت شهری سبزوار در ۳۰ سال گذشته (قدیم و جدید، گذشته و حال) همه مسئولان بدون استثناء باید پاسخگو باشند؟‌ آیا آن روز پاسخی خواهند داشت؟ اصلا گیریم که کسی هم سوال نپرسد اما جواب خدا را چه می خواهند بدهند؟

IMG_1691

۷- دو شنبه ۳۱ فروردین ۹۴ جلسه ای با حضور همه مسئولان شهری سبزوار (شهرداری، فرمانداری و دیگران) و محمد رکنی معاون اداره کل میراث فرهنگی استان در سبزوار برگزار شد. موضوع این جلسه تعیین تکلیف کوی گلستان بود. در این جلسه تفاهماتی به دست آمد اما حواشی هم داشت. کاظم کرامت رئیس شورای شهر سبزوار در میانه جلسه به حالت اعتراض محل را ترک کرد. وی در مورد علت خروج خود از جلسه گفت: “چندین سال است که طرح در رفت و آمد است و امروز و فردا می شود. الان هم مباحث قومی را مطرح می کنند. من قبلا هفته ای یک بار داخل کوی گلستان می رفتم و آنجا دوستانی داشتم اما الان سه چهار سال است پایم را آنجا نگذاشته ام چون رویم نمی شود که بروم. مردم ما را مسئول این تاخیر ها می دانند در صورتی که در برخی موارد ما کاره ای نیستیم.”

خود این صحبت ها به اندازه کافی گویاست اما بعد از انتشار خبر این جلسه یکی از مخاطبان، پیامی خطاب به آقای کرامت نوشته و همه گفتنی ها و نگفتنی ها را یکجا به صراحت گفته بود. پیام این بود:‌

“با سلام اقای کرامت برای ورود به طرح کوی گلستان پا فشاری کنید برای شروع همیشه دیر نیست یادتان باشد موقعی که دربیمارستان مهر تهران به هوش امدی من ازکسانی بودم که در لحظه به هوش امدن درگوش شما گفتم یادت باشد مردم کوی گلستان برایت دعا کردند سعی کنید برایشان کاری کنید وشما در لحظه هوش امدن درگوشم قول دادید که حتما .خودتان می دانیدما یاداوری کردیم نگذارید فقط حرف باشد شماریس هستید مجبورشان کنید ورود کنند اگر شورا مسیول نیست پس کی …”

 

۸- بعد از جلسه سبزوار، جلسه دیگری چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۹۴ در مشهد تشکیل می شود که در آن هم همه مسئولان سبزواری حضور داشتند. یک هفته بعد از آن جلسه به مهندس برزویی مدیر عامل سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری سبزوار زنگ زدم و نتیجه را بپرسم.  آقای برزویی خلاصه آن جلسه را این گونه بیان کرد: با توجه به این که مسئولان اداره کل میراث فرهنگی استان عوض شده اند، طرح قبلی که برای کوی گلستان تهیه شده بود خاتمه یافته اعلام شد. قرار شد با مشاور جدید طرح اجرایی جدیدی تهیه شود. بعد از تهیه، تصویب و ابلاغ این طرح ما وارد فاز اجرایی خواهیم شد.

– پرسیدم: همه این ها چقدر طور می کشد؟

– گفت: نمی دانیم.

– گفتم: پس طرح قبلی که بیش از ۷ سال تهیه آن طول کشیده و بارها بین شهرستان و استان رفته و برگشته است چه می شود؟

– گفت: آن طرح اشکالاتی داشت و باید اصلاح می شد.

– گفتم: اصلاح اشکالات طرح قبلی یک چیز است و تهیه طرح جدید چیز دیگر. این که شما دوباره با مشاور جدید طرح جدیدی تهیه کنید یعنی این که ما باید دوباره ۵-۶ سال معطل تهیه طرح جدید باشیم. یعنی…

– گفت:  به هر حال طرح قبلی خاتمه یافته است.

– گفتم: پس آن همه زحمتی که برای طرح قبلی کشیده و هزینه ای که برای تهیه آن شده است چه می شود؟ آیا تهیه طرح جدید دوباره کاری و موازی کاری نیست؟ اگر آن طرح خاتمه یافته است پس در این ۷ سال ما برای چه این همه جلسه گذاشتیم و دوندگی کردیم؟ از همه این ها بگذریم از کجا معلوم که مسئولان بعدی شهرستان یا استان که بیایند این طرح را خاتمه یافته اعلام نکنند و خودشان دوباره از نو طرحی دراندازند؟ تا کی می خواهیم فقط جلسه بگذاریم و طرح بدهیم پس کی می خواهیم این طرح ها را اجرا کنیم؟ همه این ها یعنی این که داریم دور خودمان می چرخیم. یعنی این که قرار نیست این طرح ها اجرایی شود و در عمل اتفاقی بیفتد.

به هر حال در آینده این مصاحبه را منتشر خواهیم کرد و بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت اما دوستان باید به این سوالات مهم پاسخ دهند. چنانکه جناب شهردار گفته است مسئولان شهری باید روشن کنند با این “قلب زخمی”شهر می خواهند چه کنند؟ و بالاخره کی قرار است به داد مردم کوی گلستان برسند و کی می خواهند طرح بازسازی کوی را شروع کنند؟

 IMG_9633

 

۹- تا چند روز دیگر در خرداد قرار است مرحله دوم اوراق مشارکت طرح بازسازی بافت امیریه به فروش برسد. ما که می توانیم برای بافت امیریه اجازه ۷۰ میلیارد تومان اوراق مشارکت بگیریم چرا برای کوی گلستان نتوانیم این کار را بکنیم. وضع کوی گلستان وخیم تر و خراب تر است یا وضع بافت امیریه؟ کوی گلستان برای بازسازی اولویت بیشتری دارد یا بافت امیریه؟ واقعا اگر کلاه مان را هم قاضی کنیم جواب روشن است. اما چرا شهرداری بازسازی بافت امیریه را در اولویت قرار می دهد؟ چرا طرح بازسازی بافت امیریه به نتیجه می رسد اما طرح کوی گلستان که بسیار جلوتر هم از طرح بافت امیریه بود هنوز به نتیجه نرسیده است و بعد از ۷ سال دوندگی و تهیه طرح، آنها را کنار می گذاریم و می خواهیم همه چیز را از نو شروع کنیم. اشتباه نشود این سوالات برای آن نیست که طرح بازسازی بافت امیریه را زیر سوال ببریم؛ بافت امیریه تنها یکی از بافت فرسوده سبزوار است که حتما باید نوسازی شوند. سبزوار ۱۸۰ هکتار بافت فرسوده دارد (از کوی گلستان گرفته تا صالح آباد و جعفرآباد و عیدگاه و غیره) که بتدریج باید بازسازی شوند. اما سوال این است که چرا همانقدر که برای بافت امیریه اهمیت قائلیم به کوی گلستان نمی پردازیم. چرا به بسیاری از مسائل ریز و درشت شهر می پردازیم اما کوی گلستان که از اولویت های شهر سبزوار است بی مهری و نامهربانی می کنیم. چرا آنها را می بینیم اما از جلو کوی گلستان که رد می شویم روی مان را برمی گردانیم و خودمان را به ندیدن می زنیم؟ تازه بگذریم از این که از همان ابتدا کوی گلستان سرمایه گذار خصوصی هم داشته است. به هر حال باز هم تاکید می کنیم، کوی گلستان از هر نظر- انسانی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی شهری- که نگاه کنیم از اولویت های مهم شهر سبزوار است و هر روز که از این اولویت غفلت شود وضع آن وخیم تر و بدتر خواهد شد. و هر روز که خودمان را عمدا یا سهوا به ندیدن و نشنیدن بزنیم گناه مان بزرگتر و جبران آن سخت تر می شود.

 2015-05-10 12.17.20 1

 

۱۰- خلاصه این که کوی گلستان بیشتر از آن که طرح و جلسه و حتی بودجه بخواهد؛ اندکی جسارت، همت، اراده و تدبیر می خواهد. بدون شک طرح و جلسه ای که شهامت، اراده و تدبیری برای اجرای آن نباشد فایده نخواهد داشت. حال آیا مسئولان و مدیریت شهری سبزوار این شهامت، اراده و تدبیر را دارند؟

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….

علی نورآبادی/