آیا فکر نمیکنید وقتی مسائل فرعی و جزئیای مانند «بازدید از فلان غرفه» و «مدت زمان نشستن در بهمان غرفه» این قدر برایمان مهم و به نوعی به مسئله اصلی نمایشگاه کتاب تبدیل میشود، از بسیاری از مسائل اصلی و مشکلات مهم این حوزه غافل میشویم؟
به گزارش بصیر سبزوار در پی مباحث به وجود آمده پیرامون بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه کتاب تهران، علی نورآبادی از خبرنگاران حوزه نشر در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس، قرار داده به این موضوع پرداخته است:
بعد از بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه کتاب و در دو سه روز آخر نمایشگاه شاهد مناظره مکتوب و قلمی سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد و رئیس نمایشگاه کتاب و محمد حمزهزاده مدیر عامل انتشارات سوره مهر بودیم. رئیس نمایشگاه گفته بود: «رهبری نمایشگاه را بدون روتوش دیدند» و آقای حمزهزاده در یادداشتی ضمن گلایه در پاسخ به او نوشته بود: «اگر نقل خبرگزاریها درست باشد و همچنین برداشت ما از منظور آقای صالحی، باید از ایشان که خود از نخبگان و برجستگان حوزه فکر و نشر اندیشه هستند، گلایه کرد که با چه توجیهی چنین ادعای شتابزده و سست پایهای را بر زبان آوردهاند.»
به نیت این دو بزرگوار کاری نداریم و اصلا هم قصدم پاسخگویی به آنها نیست؛ بلکه ضمن احترام به نظرات هر دو بزرگوار میخواهم بگویم که به نمایشگاه و به این ماجرا از زاویه دیگر هم میتوان نگاه کرد:
۱- فکر میکنم ما هنوز در حوزه کتاب و کتابخوانی به جای پرداختن به مسائل اصلی، همچنان گرفتار امور فرعی هستیم. همچنان دعوا سر لحاف ملا نصرالدین است. این موضوع از آن جهت مهم است که معاون فرهنگی وزیر ارشاد (بعنوان بالاترین مقام رسمی حوزه کتاب) و رئیس نمایشگاه کتاب و مدیر عامل انتشارات سوره مهر بعنوان یکی از فعالترین، حرفهایترین و پرکارترین ناشران کشور دو طرف این گفتگوی مکتوب هستند. مسائل و مشکلات حوزه کتاب و کتابخوانی را دو بزرگوار خیلی بهتر از ما و هر کس دیگری میدانند و نیاز به تفصیل نیست اما از باب تذکر بد نیست به چند مورد اشاره کنیم:
– مشکل اصلی آنجاست که ما سالی یک نمایشگاه برگزار میکنیم و هر روز هم آمار میدهیم که این تعداد بازدید کننده داشتهایم. در آخر هم هر سال با افتخار میگویم ۴-۵ میلیون نفر از نمایشگاه کتاب بازدید کردند. اما نمیگوییم که دانشجو، استاد یا پژوهشگر برای خرید چهار تا کتاب باید از خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان و خراسان حدود ۱۰۰۰ کیلومتر راه را بکوبد و به نمایشگاه بیاید. یعنی دست کم دو روز وقتش تلف شود و دو سه برابر پولی که میخواهد کتاب بخرد باید پول رفت و آمد بدهد. از خستگی، علافی و اذیت شدنش در شلوغی نمایشگاه و تهران هم بگذریم. این دانشجو یا استاد مجبور است سالی یک بار به نمایشگاه کتاب بیاید چون غیر نمایشگاه کتاب مورد نظرش را پیدا نمیکند. کسی نیست به این فکر کند که چرا باید قشر نخبه ما برای خرید کتابش این همه هزینه مادی و معنوی بدهد؟ حال آیا اعلام آمار میلیونی از نمایشگاه کتاب افتخار آمیز است؟ به نظرم اگر کمی دقت کنیم این آمار نوعی طنز و حتی هجو سیستم و عملکرد ما در این حوزه است؟ این هاست مشکل حوزه کتاب و کتابخوانی ما نه بازدید با روتوش یا بدون روتوش رهبری از نمایشگاه.
– طبق آمارهای رسمی مسئولان آموزش و پرورش حدود نیمی از مدارس ما هنوز کتابخانه ندارند؛ تازه اگر از کم و کیف کتابخانههای بقیه مدارس بگذریم. مثلا از این بگذریم که وزیر قبلی آموزش و پرورش یکباره به این میرسد که کتابداران مدارس را کلا حذف کند و میکند. و از این بگذریم که یکباره تصمیم گرفته میشود زنگ انشا «را از برنامه درسی مدارس حذف کنند و میکنند. و از این بگذریم که چند سال است که میخواهیم» زنگ مطالعه را در برنامه درسی دانش آموزان قرار دهیم و دست کم در زمان دو رئیس جمهور این مسئله مطرح و تاکید شده است اما هنوز به جایی نرسیده است. و از خیلی چیزهای دیگر باید بگذریم. مگر همه مسئولان آموزشی، فرهنگی و غیر فرهنگی بارها نگفته و تاکید نکردهاند که نظام آموزشی یکی از پایههای اصلی نهادینه شدن فرهنگ مطالعه در افراد نیست؟ و مگر حدود ۱۲-۱۳ میلیون نفر بطور مستقیم با این نظام آموزشی سر و کار ندارند و در همین نظام آموزشی تربیت نمیشوند؟ این هاست مشکل حوزه کتاب و کتابخوانی ما نه بازدید با روتوش یا بدون روتوش رهبری از نمایشگاه.
– نگاهی به برنامههای بیندازیم: براساس برنامه چهارم توسعه باید تا پایان این برنامه ۴ کتابخانه عمومی در کشور ساخته میشد. همچنین طبق این برنامه باید در همه مراکز استانها کتابخانه مرکزی احداث میشد. الان کجا هستیم؟ برنامه چهارم توسعه سال ۸۸ تمام شد و الان که ۶ سال از پایان برنامه هم میگذرد هنوز ۳ هزار و ۲۰۰ کتابخانه عمومی داریم و تنها ۷ استان ما کتابخانه مرکزی دارند. بر اساس برنامهها باید حدود ۳۰ میلیون نفر در کشور عضو کتابخانهها باشند اما طبق آمار رسمی نهاد کتابخانههای عمومی هم اکنون تنها ۲ و نیم میلیون نفر عضو کتابخانهها هستند. تازه بسیاری از این اعضا هم عضو حقیقی نیستند یعنی برای گرفتن کتاب و مطالعه عضو نشدهاند یا دانش آموزند و برای مطالعه کتب درسی عضو شدهاند و یا اعضایی هستند که شاید در سال دوبار هم به کتابخانه نروند.
از وضع غم انگیز مطالعه هم بگذریم که پردامنه است و همه میدانیم. هنوز آمار رسمی و دقیقی از سرانه در کشور مطالعه نداریم. هر کس آماری اعلام میکند و هیچ کس هم آمار دیگری را قبول ندارد. اینها فقط دو سه نمونه بود و گر نه از این برنامههای روی کاغذ تا دلت بخواهد داریم. این برنامههای خوب را داریم اما هیچ کس نمیپرسد چرا این برنامهها اجرایی نمیشود؟ و هیچ کس هم بدنبال عملی شدن این برنامهها نیست؟ برنامه ریختهایم که در سال ۱۴۰۴ از نظر کتاب و کتابخوانی کشور اول منطقه و پانزدهم جهان باشیم. آیا با این وضع و با این کارنامه چگونه میخواهیم به اهداف سند چشم انداز برسیم؟ این هاست مشکل حوزه کتاب و کتابخوانی ما نه بازدید با روتوش یا بدون روتوش رهبری از نمایشگاه.
– مسائل و مشکلات این حوزه خیلی بیشتر از اینهاست و ما فقط به همین مقدار اکتفا میکنیم چون هر دو بزرگوار این مسائل را خیلی خوب میدانند. و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
۲- اگر سری به استانها و شهرستانها بزنیم و از نزدیک ببینیم بسیاری از شهرستانهای ما هنوز یک کتابفروشی ندارند. همین چند وقت پیش در رسانهها آمد که آقای موسوی گرمارودی گفته بود برای برنامهای فرهنگی به بجنورد دعوت شده بودم. عصر آن روز وقتی پیدا کردم و چرخی در شهر زدم. میخواستم به کتابفروشیهای شهر سری بزنم هر چه گشتم کتابفروشی پیدا نکردم. فهمیدم بجنورد کتابفروشی ندارد. تازه بجنورد مرکز استان است چه برسد به دیگر شهرها. یا در شهری مانند سبزوار تا چند سال پیش حدود ۱۰ کتابفروشی جدی داشتیم اما در همین دو سه سال اخیر ۴-۵ تای آنها به علت مشکلات اقتصادی تعطیل شدند. چند کتابفروشی باقی مانده هم وضع خوبی ندارند. این در حالی است که همین سبزوار بعنوان یک شهر فرهنگی و دانشگاهی، چند دانشگاه بزرگ و بیش از ۲۵ هزار دانشجو دارد. اصلا چقدر شهرهایی داریم که چند هزار دانشجو دارند اما کتابفروشی ندارند. این هاست مشکل حوزه کتاب و کتابخوانی ما نه بازدید با روتوش یا بدون روتوش رهبری از نمایشگاه.
۳- بیش از ۶-۷ سال است که موضوع معافیت مالیاتی کتابفروشیها در جریان است. این موضوع حداقل در دو دولت مختلف مطرح بوده است اما هنوز به جایی نرسیده است. معافیت مالیاتی کتابفروشیها دستور مکتوب دو رئیس جمهور را دارد اما کتابفروشی رشد اهواز که بزرگترین کتابفروشی استان خوزستان و منطقه جنوب محسوب میشود به علت مالیات سنگین به تعطیلی کشیده میشود و خانهاش هم مصاره شده و به مزایده گذاشته میشود. این هاست مشکل حوزه کتاب و کتابخوانی ما نه بازدید با روتوش یا بدون روتوش رهبری از نمایشگاه.
۴- آقای حمزهزاده در بخشی از یادداشتش آورده است:
آقای صالحی با کنار هم قرار دادن نام ناشران اندیشههای غربی و ناشران انقلابی تلویحا نتیجه گرفتهاند که بازدید رهبری از این ناشران، به معنی نوعی رفع روتوش است. در حالی که این روال همیشگی بازدیدهای ایشان بوده است. بعضی دوستان هم با ذوق زدگی قابل توجهی، این رفتار رهبری را کنایه از تایید آثار و مشی این ناشران گرفتهاند. غافل از اینکه جایگاه رفیع رهبری، دور از دسترس مصادرههایی از این نوع و برخوردهای گزینشی و دوگانه است؛ فارغ از اینکه به نفع یک ناشر حزباللهی باشد، یا یک ناشر غربزده و بازاری یا چند ناشر وطن فروش. عنایت ایشان همچون بارانی است که بر سر همه باریده است و ان شاالله خواهد بارید.
درست است رهبر معظم انقلاب کتابخوان حرفهای هستند، درست است که ایشان عنایت ویژهای به بحث کتاب، کتابخوانی و نمایشگاه کتاب دارند و باز این هم درست است که ایشان در بازدیدهای هر سالهشان از نمایشگاه کتاب به همه جریانها و سلیقهها توجه دارند و از غرفههای مختلفی بازدید میکنند؛ اما راستی چرا بازدید امسال ایشان از چند غرفه اینقدر صدا کرده است؟ اگر هر سال این بازدیدها بوده است چرا امسال برای همه سوال شده است و خیلیها تعجب کردهاند و برخی هم باورشان نمیشود؟ سوال اصلی این است و دوستان باید به این سوال پاسخ دهند؟ آیا به خاطر آن نیست که سالهای قبل این مسئله رسانهای نمیشده است؟ یا اینکه خیلیها به این حضور رهبر انقلاب در غرفه برخی ناشران خاص توجهی نمیکردند؟ آیا به این خاطر نیست که القا میشود در سالهای قبل بازدیدهای رهبری از غرفههای مختلف در رسانهها بویژه در صدا و سیما به نوعی سانسور شده است؟ حتی امسال هم برخی مدعی بود صدا و سیما گزارش جامعی از این بازدید نشان نداد و فقط روی چند ناشر و غرفه خاص مانور کرد.
به همین خاطر یک روز بعد از بازدید رهبری بود که این پیغام در شبکههای اجتماعی دست به دست شد:
خدایا، امروز شنیدم رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب از غرفههای متنوع و متعدد بازدید کردهاند و مدتی طولانی در غرفههای نشر نی، چشمه، ثالث، ققنوس و… حضور داشتهاند و درباره کتابهایی هم صحبت کردهاند که نمیتوانم اسم ببرم و کتابهایی هم خریدهاند که مصلحت نیست ذکر کنم. اولش باورم نمیشد چون دیشب تلویزیون فقط حضور ایشان را در غرفه سوره مهر با آقای مومنی نشان میداد. امروز که مطمئن شدم داغ دلم تازه شد. خدایا تو را به حق موسی بن حعفر آقا را نجات بده از دست جماعتی که تصمیم میگیرند کدام بخش از سخنان ایشان پخش بشود و کدام کار از برنامههای روزانه ایشان اعلام گردد. خدایا آقا را از اسارت چند نفر محدود آزاد کن و به صاحبانش که همه مردم هستند برگردان. خدایا این آدمهای بیشعور را که فکر میکنند بهتر از رهبری میفهمند و تعیین میکنند که مثلا خبر نشر نی نباید اعلام شود و خبر فلان موسسه فقط باید منتشر شود هدایت کن. خدایا ظاهرا اینها را نمیتوانی کاری بکنی پس لطفا شعور ما را بگیر و ما را راحت کن. (محمدرضا زائری)
این پیغام را آقای زائری نوشته است و او برای همه شناخته شده است. شاید آقای حمزهزاده که هر سال از نزدیک شاهد حضور رهبری در همه غرفهها هستند بازدید ایشان از برخی ناشران تازگی نداشته باشد اما هم چنانکه میبینید برای خیلیها این مسئله تعجب برانگیز بود و تازگی داشت. بر سر اصطلاح مناقشه نداریم اما اگر کمی واقع بین باشیم و کمی در فضای ایجاد شده – به هر دلیلی- در حوزه فرهنگ و کتاب باشیم خواهیم دید که جمله آقای صالحی پر بیراه نیست. حداقل این است که بازدید جامع و همه جانبه رهبری نخستین بار امسال به این صورت رسانهای شد. بدون شک رسانهها از جمله صدا و سیما یکی از پایههای مهم گسترش کتابخوانی در جامعه است. وقتی رسانههای ما بویژه صدا و سیما که گستردهترین رسانه کشور است به این گونه عمل میکند چه انتظاری میتوان داشت. این هاست مشکل حوزه کتاب و کتابخوانی ما نه بازدید با روتوش یا بدون روتوش رهبری از نمایشگاه.
۵- و بالاخره، همانطور که جناب حمزهزاده بجا تاکید کرده است:
«… جایگاه رفیع رهبری، دور از دسترس مصادرههایی از این نوع و برخوردهای گزینشی و دوگانه است؛ فارغ از اینکه به نفع یک ناشر حزباللهی باشد، یا یک ناشر غربزده و بازاری یا چند ناشر وطن فروش. عنایت ایشان همچون بارانی است که بر سر همه باریده است و ان شاالله خواهد بارید.» اما آیا فکر نمیکنید که خود ما نیز با برخوردها و با این نگاهها داریم رهبری را به نفع خودمان مصادره میکنیم؟ آیا فکر نمیکنید با پرداختن به مسائل فرعی و جزئیای مانند «بازدید از فلان غرفه» و «مدت زمان نشستن در بهمان غرفه» این قدر برایمان مهم و به نوعی به مسئله اصلی نمایشگاه کتاب تبدیل میشود از بسیاری از مسائل اصلی و مشکلات مهم این حوزه غافل میشویم؟
– به قول خواجه: اینکه میگویند آن خوشتر ز حسن یار ما این دارد و آن نیز هم/منبع :فارس